آغاز شده موسم رفتار شناسی
تفتیش عقاید که. نه اسرار شناسی
مرسوم شده داخل شلوار شناسی
این نکته عیان است ز آمار شناسی
دریافت کن این نکته گر اخبار شناسی
ای انکه خبر از خر و ارابه نداری
در زیر زمین واحد یک خوابه نداری
حتی خبر از دخمه و سردابه نداری
یعنی خبر از شیشه نوشابه نداری
یک دوره برو مکتب اقرار شناسی
رو کن به خط لمپنی و مشدی و داشی
هی درس نخوان تا که نگردی متلاشی
چون عافبتش هست فرار آدم ناشی
هرچند که استاد شفیعی شده باشی
در بین وطن شهره به عطار شناسی
رفتی عقب فلسفه دیدی ثمرش را
تو فکر نمودی که چسان میشود آیا
یا نیچه شوی یا چو ارسطو وهگل یا
چون ژاک دریدا به پدیدار شناسی؟
سی سال پی علم وادب حوصله کردی
از غصه ستبر تن خود چون ژله کردی
از قلت دانش طلبی ها گله کردی
رفتی عقب دانش و هی هروله کردی
حالا تویی و مدرک بیکارشناسی
حاجی سفر هشتم خود را به دبی رفت
کس واقف آن نیست که کی آمد وکی رفت
هی رفت و هی آمد! هی آمد و هی رفت!
اینقدر عیان است که وی آمد و وی رفت
تسبیح به کف در پی بازار شناسی
حالا تو بخوان چهچه خر در چمن ات را
سرویس نمود عاقبت این غم دهنت را
دیفرانسیلت خرد شد و سوخت فن ات را
هم دشمن و هم دوست گزیدند تنت را
زیرا که نخواندی هنر مارشناسی
مردان خدا پرده پندار دریدند
رفتند به بازار ویکی تازه خریدند
با پرده نو در همه جا جارکشیدند
آنقدر کشیدند که آن پرده دریدند
فریاد ازین پرده ی پندار شناسی !!
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9